۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

جشن سوال برانگیز

در حالی که رسانه های حکومتی در ایران به مناسبت شکست «دموکرات
ها» در انتخابات کنگره آمريکا جشن و شادي بر پا کرده اند ، اين سئوال
برايم مطرح مي شود که "نحوه تحليل اطلاعات در ذهن حاکمان
جمهوري اسلامي چگونه است ؟"
در حالي که سقوط شاه و پيروزي انقلاب 1357 مديون حضور
دموکرات ها در کاخ سفيد بود، در حالي که "اوباما" از ابتداي حضور در
کاخ سفيد دست گفتگو و دوستي به سمت مسلمانان جهان به طور عام و
جمهوري اسلامي به طور خاص دراز کرده است چرا بايد حاکمان
جمهوري اسلامي از پيروزي "جمهوري خواهان" که تصميم گيرنده جنگ
خليج فارس ، سقوط هواپيماي مسافربري ايراني ، حمله به عراق و
افغانستان و تهديد نظامي جدي ايران بودند اظهار مسرﱠت نمايند ؟!
در اين مقاله در جستجوي يافتن پاسخ به اين سئوال هستم .

فرضيه اول : بازي رواني با هدف داخلی
فرضيه اول من اين است که حاکمان جمهوري اسلامي مخاطب رسانه اي
خود را افرادي عامي، نادان و فاقد تحليل  مي دانند. از نظر حکومت،
سرمايه گذاري بر روي نخبگان بي فايده است چرا که سوء مديريت و عدم
مشروعيت حکومت چيزي نيست که بتوان آن را از نخبگان پنهان کرد بنا
بر اين بقاي حکومت در گرو تکيه بر عوام و سرکوب نخبگان است. از
آنجا که عوام فاقد اطلاعات و تحليل اند فرق بين "دموکرات ها" و
"جمهوري خواهان" را نمي دانند. از نظر آنان "آمريکا" يک فرد ظالم و
تبهکار است که هر اتفاقي که  رسانه حکومتي آن را ضربه به اين تبهکار
تلقي کند ( از طوفان کاترينا گرفته تا لکه نفتي خليج مکزيک و بالاخره
شکست دموکرات ها در انتخابات کنگره ) لزوما  به معني پيروزي اسلام
ناب محمدي مي باشد !
آيا رويکرد طراحان اين بازي موفق خواهد بود؟ بستگي دارد به اين که
چند درصد از مردم ايران را بتوان در طبقه فاقد تحليل قرار داد. به نظر
مي رسد ارزيابي حکومت اين است که اکثريت مردم در اين طبقه قرار
دارند در حالي که من فکر ميکنم ما هيچ آمار عيني و قابل اتکايي نداريم
که چنين پيش فرضي را اثبات کند . به دلايل تاريخي و فرهنگي مردم
ايران به راحتي تن به ارزيابي شدن نمي دهند و انگيزه هاي پيچيده اي
دارند که نمي توان به سادگي از روي  رفتار آنان به انديشه اشان پي برد.
شايد همان کساني که حکومت از حاشيه شهر سوار بر اتوبوس مي کند و
به تصور خود تنها با هزينه کردن "سانديس" فضاي اطراف دانشگاه تهران
را در هنگام خطبه خواندن رهبر نظام پر مي کند، در هنگام بروز اولين
شواهد از کم شدن اقتدار حکومت به مراکز نظامي و انتظامي حمله کنند و
نظاميان را خلع سلاح نمايند يا پمپ بنزين ها را به آتش بکشند !

فرضيه دوم : بازي رواني با هدف خارجي 
تيم احمدي نژاد عموما" دانش آموختگان دوره هاي اطلاعاتي – ا منيتي
اند. اغلب آنها سابقه سالها فعاليت در زمينه هايي همچون جاسوسي،
بازجويي  و جنگ رواني در کارنامه خود دارند. نگاه اين گروه در عرصه
روابط بين المللي اصولا نگاه ديپلماتيک نيست بلکه نگاه عمليات جاسوسي
و ضد جاسوسي است. اين تيم تلاش دارد با تغيير دادن دائمي روش و حتي
منش خود " دشمن " را غافلگير نمايد. در نتيجه اغلب دست به تاکتيک
هايي مي زند که کاملا غير عقلاني مي نمايد چرا که هدف شماره يک اين
تيم در عرصه سياست خارجي " غافلگير کردن رقيب" است. در واقع اين
تيم به دليل ضعف در بازي بين المللي سعي در به هم ريختن قواعد بازي
دارد آن گونه که در فضايي فاقد قاعده، تصادف و احتمال به ياري اش بيايد
و نابرابري قدرت و توان اقتصادي، نظامي و ديپلماتيک را بي اثر سازد.
قطعا" درکوتاه مدت اين تاکتيک مي تواند کمک کننده باشد و منجربه به
دست آوردن کارت امتيازهايي شود ولي در دراز مدت اين روش قدرت اثر
خود را از دست مي دهد چرا که "بي قاعده بودن " خود تبديل به يک
قاعده مي شود که بازيگر طرف مقابل به سرعت آن را حدس مي زند.

فرضيه سوم : تيم احمدي نژاد دست نشانده صهيونيسم بين المللي است
اگر دو فرضيه اول و دوم نادرست باشند فرضيه سوم قوت پيدا ميکند .
عملکرد احمدي نژاد گرچه در ظاهر قضيه مخالفت با صهيونيسم بين
المللي بوده ولي عملا در اين 6-5 سال بيشترين نفع را براي اسرائيل و
لابي صهيونيسم در آمريکا داشته است. اگر اصلاح طلبان بر سرقدرت مي
ماندند و با کارشکني رهبر و نهادهاي تحت امر او مواجه نمي شدند، روي
کار آمدن اوباما به سرعت منجر به بازسازي رابطه ايران با آمريکا می
شد و نتيجه طبيعي آن انزواي بين المللي اسرائيل و قدرت گرفتن ايران در
منطقه مي شد.
اما تیم «تنش آفرین» احمدی نژاد با مطرح کردن ایران به عنوان  کانون
خطر براي جهان، افکار عمومي را از جنايات صهيونيست ها و
استراتژي امپرياليستي نو محافظه کاران آمريکا چنان منحرف کرد که
آمريکا داعيه دار صلح جهاني شود.  همان طور که "طالبان" و "القاعده"
به عنوان عروسک هاي ساخت آمريکا مطرح شده اند، "القاعده هسته اي
جمهوري اسلامي " نيز مي تواند يکي از برگ هاي بازي جهاني قدرت
باشد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر