۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

پشت چهره ی خشونت

خانم «اوریانا فالاچی» -خبرنگار ایتالیایی- در کتاب «زندگی جنگ و دیگرهیچ» چند ملاقات خود را با رئیس پلیس سایگون در زمان جنگ ویتنام شرح می دهد .
این مرد کسی بود که در میدان اصلی سایگون ، در ملاء عام و در جلوی دوربین خبرنگاران با دست خود یک «ویت کنگ» را اعدام کرد و نماد خشونت دولتی در جهان شد.
«اوریانا فالاچی» با کمال تعجب او را می بیند که در خانه اش گل پرورش می دهد ، شعرمی خواند و نگاه های رومانتیکی به اوریانا دارد !
رئیس پلیس سایگون تنها دیکتاتور خون ریزی نبود که با هنر و لطافت و زیبایی انس داشت :
- آدولف هیتلر، آتش افروز نازی که میلیون ها نفر را در آتش جنگ جهانی دوم سوزاند نقاشی های لطیف و زیبایی می کشید و چه بسا اگر به دنیای سیاست وارد نمی شد امروز نام او در کنار ون گوک،رامبراند و سالوادور دالی می نشست !
- سرپاس مختاری، رئیس نظمیه ی رضا شاه که نام او لرزه بر اندام ها می افکند موسیقیدان برجسته ای بود و در نواختن ویولن کم نظیر بود !
- آیت الله خمینی که در سال 1367 دستور اعدام بدون محاکمه ی صدها زندانی را صادر کرد صاحب ده ها بیت غزل و رباعی و مسدس است . گرچه فاصله ی بسیار زیاد ادبیات گفتاری او با ادبیات نوشتاری منسوب به او اصالت و انتساب این اشعار را به طور جدی زیر سوال می برد!
- کیم جونگ ایل ، دیکتاتور خودبزرگ بین کره ی شمالی ، عاشق سینماست. در رشته ی سینما تحصیل کرده است و تمام وقت آزاد خود را صرف تماشای فیلم و نیز فیلم سازی می کند !
- علی خامنه ای دلبسته ی رمان های بلند و اشعار مدیحه سرایان است و میل عجیبی به این که این دلبستگی ها را به دیگران اعلام کند شاید به این خاطر که این دلبستگی ها او را در میان قشر حوزوی «خاص» می کند !
براستی که پشت چهره ی خشن و خون ریز دیکتاتور ها هنوزجانوری انسانی و لطیف نفس نفس می زند و تا آخرین لحظه از جان گرفتن ناامید نمی شود .
«رومن پولانسکی» کارگردان لهستانی تبار در فیلم سینمایی «دوشیزه و مرگ»به شخصیت یک شکنجه گر نگاه می اندازد که در عین خشونت و بی پروایی ، دلبسته ی سمفونی های «شوبرت» و نوشته های «نیچه» است !
می توان آیا انتظار داشت که روزی دیکتاتوری خون ریز پیش از این که همچون «چائوشسکو» و «صدام» در مقابل جوخه ی اعدام قرار گیرد اظهار ندامت کند و از ملت طلب بخشش نماید ؟!
محمدرضا شاه پهلوی ثابت کرد که چنین چیزی ممکن است . او کشتار را متوقف کرد و «صدای انقلاب ملت» را شنید و به تبعیدی خودخواسته رفت .
شاید تاکنون کمتر انصاف داشته ایم که به زیبایی چنین الگویی اعتراف کنیم.    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر