۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

ولایت فقیه و «برادران کارامازوف»!

امروز «برادران کارامازوف» داستایوسکی را تمام کردم ، پس از ماهها! طولانی شدن خواندن این کتاب به سبب زیاد بودن صفحات آن نبود بلکه به سبب سکوتی بود که لابلای  فصل ها لازم داشتم تا هر فصل هضم شود ونوبت به «بلع» فصل بعدی برسد.
یکی از فرازهای این کتاب ماجرای «مفتش اعظم» بود ، همان ولی فقیه،که مسیح را به سیاهچال می فرستد و او را دوباره پس از هزار و اندی سال به اعدام محکوم می کند چراکه از نظر او نظم نوین مذهبی که او بنا کرده  است از پیام مسیح نجات دهنده تر است !
همین داستان در جریان انقلاب 1357 و برپایی «جمهوری اسلامی» مشاهده می شود. با این که پیامبر پس از فتح مکه،عفو عمومی صادر کرد و ازانتقام گیری و محاکمه و مجازات دشمنان دیروز و شکست خوردگان امروز امتناع کرد،پایه گذار جمهوری اسلامی و اولین ولی فقیه به راحتی قتل و اعدام انقلابی سران ارتش و سرکردگان رژیم شکست خورده را تایید کرد و اینچنین شد که خشونت که ابتدا نصیب سران ارتش و ساواک شده بود در نهایت نزدیک ترین همراهان آیت الله (همچون صادق قطب زاده) را نیز بی بهره نگذاشت و توهین و تخفیف مراجع تقلید (آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری و آیت الله العظمی حسینعلی منتظری) نیز مجاز و مباح شد .
گرچه امام اول شیعیان هیچگاه حاضر به ورود به باندبازی های تاکتیکی سیاسی و فدا کردن ارزش های اخلاقی برای رسیدن به پیروزی سیاسی-نظامی نشد ، علی خامنه ای که به زعم خود بر مسند جانشینی امامان شیعه تکیه زده است بر مبنای اصول ماکیاولیسم ( هم خشونت و هم فریبکاری برای شهریار مباح است ) و استالینی ( هدف وسیله را توجیه می کند) حکومت می کند .
به نظر می رسد ماجرا،همان قصه ی مفتش اعظم (فرمانروای روحانی داستایوسکی) است که به مسیح می گفت اگر روش تو درست بود به جای رفتن  به فراز صلیب ، بر فراز تخت پادشاهی یهود می نشستی !
روح الله خمینی و علی خامنه ای نیز گویی همچون «مفتش اعظم» بر این باورند که الگوی حکومتی آنان کارآمدتر از پیامبر اسلام و امام اول شیعیان است . آنان تصمیم گرفته اند به جای الگوی علی و فرزندان او ، از الگوی حاکمان بنی امیه و بنی عباس پیروی کنند و با "روش" امویان و عباسیان"منش"علویان را تبلیغ کنند !
به قول«صالح حسینی»مترجم کتاب «برادران کارامازوف» :
«در حقیقت مفتش اعظم نمایانگر زیانبارترین شکل بی نظمی مذهبی است ، صورتی از مسیحیت که سعی در فریب انسان داشته است ، درست همانگونه که شیطان کوشید تا عیسی را دربیابان فریب دهد . با سیطره ی بی نظمی مذهبی تمامی کارها مجازتلقی می شود و این است که بی نظمی اخلاقی هم پیش می آید . »
رابطه ی آشکار حاکمیت امروز ایران با «مفتش اعظم» باعث شده که «داریوش مهرجویی» نام کتابی را که درباره ی «توتالیتاریسم» نوشته است «مفتش بزرگ و روشنفکران رذل» بگذارد ،مناسب ترین نام جایگزین برای «ولی فقیه و پیروان او! ».این کتاب را نشر هرمس منشر کرده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر