۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

جنبش سبز:گامی در جهت زندگی شهری

شاید این پیامک بارها برای شما آمده باشد که «جهان سوم جایی است که اگر بخواهی خانه ات را آباد کنی باید میهن ات را ویران کنی و اگر بخواهی میهن ات آباد شود باید خانه خراب شوی.»نمیدانم گوینده ی این سخن کیست ولی توصیفی مختصر اما جامع از تعارض موجود در جامعه ی ماست:تعارض بین فرهنگ روستا و فرهنگ شهر.
در مرحله ی کشاورزی تاریخ بشر(عصر فئودالیته)چیزی به نام میهن وجود خارجی نداشت.گرچه یک دولت مرکزی از زمان دولت شهرهای یونان باستان وجود داشت اما عملا هر روستا،فرهنگ و زبان و سنت و اقتصاد و قوانین خودش را داشت.دشواری عبورو مرور و ارتباطات مانع از این بود که پیوستگی دائمی اقتصادی-سیاسی-فرهنگی در سطح وسیع مقدور باشد در نتیجه مردم مرز شرقی ایران بیشتر شبیه همسایگان شرقی ایران زندگی می کردند و مردم مرز غربی ایران شبیه همسایگان غربی ایران.«ایران»نامی بود که «متناظر خارجی» نداشت و به قول «ویتگنشتاین» یک «بازی زبانی» بود.
دو تحول تاریخی بزرگی که در یکی دو قرن اخیر اتفاق افتاد(انقلاب صنعتی و انقلاب ارتباطات) سبک زندگی بشر را تغییر داد:
توسعه ی وسایل حمل و نقل،فاصله ها را کوتاه کرد و تولید صنعتی،با افزایش بازدهی،نیاز به گسترش گستره ی بازاریابی را به وجود آورد.اینجا بود که پول ملی،زبان ملی و قوانین ملی تبدیل به ضرورت های اقتصادی شدند و در نتیجه«ملت و دولت»دیگر واقعیت های خارجی بودند نه بازی زبانی.
ادامه ی همین روند بعدها باعث خلق پول فراملی(یورو)،زبان فراملی(اسپرانتو)و قوانین فراملی(اعلامیه ی جهانی حقوق بشر)شد.
کشورهایی که بار تاریخی زبانی-آئینی سبک تری داشتند این«استحاله»را با سرعت بیشتر و هزینه های کمتر پشت سر می گذارند و برعکس کشورهایی که مهد باستانی ترین تمدن های جهان بوده اند بار بیشتری را باید به زمین بگذارند و هزینه های بیشتری بپردازند.به همین دلیل کشورهای شمالی اروپا(کشورهای اسکاندیناوی) با سهولت و سرعت بیشتری مدرن شدند تا کشورهای جنوبی اروپا(ایتالیا-یونان-اسپانیا).
مروری بر افسانه ها و آئین های مردم ایران نشان می دهد که هنوز فرهنگ ما «روستا محور»است.هنوز روستا مهد«وفا و صفا»و شهر «بازار دروغ و دغل»است.«ریشه ها» در روستا و کوه و صحرا قرار دارند و «پیر راهنما»(گورو)همواره هیبتی روستایی و باستانی دارد.
درجا زدن فرهنگی ما در «عصر کشاورزی»مانع از ورود واقعی ما به عصر صنعت(مدرنیته)است.تحولات صنعتی در کشور ما اغلب درحد «مکانیزاسیون»و گاهی هم در حد «مدرنیزاسیون»هستند.به ندرت با «مدرنیته» مواجهیم به عبارت دیگر ما با «ابزارهای مدرن»سر و کار داریم نه با «پارادایم های مدرن».
این که رئیس دولت برای فریب افکار عمومی یارانه های نقدی را «پول امام زمان» می خواند و رئیس حکومت برای فریب افکار عمومی در «روضه خوانی»نماز جمعه به«گفتگو با امام زمان»می پردازد ریشه در «درجا زدن فرهنگی ما»در عصر فئودالیته دارد.
اگر قرار است جنبش سبز ما را از چاله درآورد و به چاه هم درنیاندازد ضروری است که زبان شهری،قصه های شهری،طرحواره های شهری و آئین های شهری بیافریند.
اما همانطور که در مقاله ی «توسعه ی اقتصادی و انقلاب 1357»نیز ذکر کرده ام شاید برای این منظور بهتر باشد که با حوصله ی بیشتر و سرعت کمتری حرکت کنیم تا لایه های واپس گرای جامعه نتوانند با«رادیکالیزه کردن» فضای فرهنگی به بهانه ی ساختارشکنی روشنفکران،«چاه جمکران»را عمیق تر کنند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر