روانکاوان به موضوعی تحت عنوان «همانندسازی با پرخاشگر» (identification with aggressor)
اشاره کرده اند.هنگامی که فرد با فرد پرخاشگری مواجه می شود به صورت واکنشی با او همانندسازی می کند . این فرایند او را از «احساس کهتری» می رهاند و به او«احساس قدرت» می دهد. به همین دلیل است که «نیچه» زینهارمان می دهد که « در راه مبارزه با هیولا،مراقب باشید خود به هیولا تبدیل نشوید.»
«کارل گوستاویونگ» می گوید :«هر تعصبی،ناشی از تردیدی سرکوب شده است».معنی این عبارت این است که یقین قطعی ما به پارادایم ها و باورهایمان سنگری است که پشت آن پنهان می شویم تا آسیب پذیری خود را بپوشانیم .
بسیاری از ادیان ، گریزگاه انسان ها از ترس و تنهایی بشری بوده اند . بشر با پیوستن به یک منبع قدرت ازلی و مطلق احساس امنیت می کرده است . «زیگموند فروید» در کتاب «موسی و یکتاپرستی» و «کارل یونگ» در کتاب «پاسخ به ایوب» به تفصیل دین یهود را تحلیل می کنند و ریشه ی روانی این دین را «نیاز به قدرت» می بینند .
در دین اسلام نیز ،که نزدیکترین دین به یهود است ،نشانه های این«قدرت طلبی» به وضوح آشکار است . پیامبر اسلام به مسلمانان وعده ی فتح امپراطوری های ایران و روم را می دهد و این «سناریو» در زمان خلیفه ی دوم جامه ی عمل می پوشد و در تمام دوران خلفای اموی،عباسی و عثمانی تداوم می یابد .
این نیاز به قدرت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در وجود آیت الله خمینی و یاران نزدیکش تجلی می یابد . شعار صدور انقلاب ریشه در رویای احیاء امپراطوری اسلامی داشت .
در واقع ریشه ی دشمنی استراتژیک حاکمان جمهوری اسلامی با آمریکا تنها درزمینه ی «روان شناسی» آنان قابل درک است و در غیر این صورت زمینه ی تاریخی رابطه ی ایران و آمریکا نمی تواند توجیه کننده ی این خصومت بنیادین باشد.
حاکمان جمهوری اسلامی با روس ها که سابقه ای تاریخی در توسعه طلبی ارضی و اشغال خاک ایران، به توپ بستن مجلس ،به توپ بستن حرم امام رضا،اشغال ایران در زمان جنگ جهانی دوم،تلاش برای تجزیه ی آذربایجان،فشار به دولت ملی دکتر مصدق و تلاش برای ساقط کردن آن و سرانجام کمک تسلیحاتی به صدام در جنگ هشت ساله با ایران دارند هیچگاه خصومت جدی نورزیده اند و همواره رویکرد مسالمت آمیز با روس ها داشته اند .
حاکمان جمهوری اسلامی علیرغم گفته ی صریح آیت الله خمینی مبنی بر این که هیچگاه آل سعود را به خاطر کشتار حجاج ایرانی نخواهند بخشید به سرعت رابطه ی خود را با سعودی ها ترمیم کردند . حاکمان این نظام حتی پس از پایان جنگ هشت ساله با عراق به سرعت رابطه ی مسالمت آمیزی را با حکومت صدام برقرار کردند و در طی دوران تحریم عراق به انحاء مختلف به حکومت صدام کمک کردند .
علیرغم ادعای حاکمان جمهوری اسلامی که حمایت آمریکا از اسرائیل را عامل تشدید و تداوم این خصومت ذکر می کنند بی تفاوتی این حاکمان به سرنوشت مسلمانان چچن که توسط روس ها سرکوب می شوند و مسلمانان اویغار که توسط چینی ها سرکوب می گردند نشان میدهد که دفاع از مردم فلسطینی بهانه ای بیش نیست و این حکومت چندان هم نگران سرنوشت مسلمانان در جهان نیست .
نمی دانم آیا رهبر این نظام و تیم حامی او ،خودآگاهانه با تحریف تاریخ و واقعیت سعی در توجیه امیال قدرت طلبانه ی خود می کنند یا ناخودآگاه با مکانیزم «همانندسازی با هیولا» تبدیل به هیولا شده اند .