۱۳۹۱ آبان ۱۵, دوشنبه

فقط جهت اطلاع!


افرادی که در سحرگاه 25نوامبر 1956 ساحل توکسپان مکزیک را سوار بر کشتی کهنه ی گرانما به سمت کوبا ترک کردند فقط هشتاد و دو نفر بودند.ارنستو چگوارا و فیدل کاسترو دو نفر از آنان بودند.

گرانما پیش از سحرگاه دوم دسامبر (پس از یک هفته سفر دریایی)به سواحل جنوب شرقی کوبا نزدیک شد.سه روز بعد چریک ها توسط ارتش باتیستا غافلگیر شدند و شصت نفر از آنها کشته شدند : از هشتاد و دو نفری که از عرشه ی گرانما پا بر سواحل کوبا نهادند عاقبت فقط بیست و دو نفر در رشته کوهها (سیرامائیسترا)مجددا تشکیل گروه دادند.

سه هفته ی بعد ارتش فیدل کاسترو فقط دارای پانزده چریک داوطلب و نه قبضه اسلحه بود!

در 15ژانویه این ارتش کوچک «چیچو اوسوریو» یک «مایورال»(فرمانده لباس شخصی های مدافع رژیم ) را به هلاکت رساند و سپس در حمله به یک پایگاه کوچک ارتش باتیستا هشت قبضه «اسپرینگفیلد»،یک مسلسل و هزار گلوله را غنیمت گرفتند.

سه سال بعد در 8 ژانویه ی 1959 همین ارتش چریکی رسما در هاوانا پایتخت کوبا رژه رفتند و دیکتاتوری «باتیستا»- که با کودتای نظامی سر کار آمده بود-به پایان رسید!

هاوانا پایتخت کوبا پیش از این تاریخ به «فاحشه خانه ی قاره ی آمریکا»مشهور بود.«گراهام گرین»نویسنده ی آمریکایی درباره ی این دوران می نویسد:«در دوران باتیستا من از این خوشم می آمد که شما می توانستید هرچه اراده کنید با پول به دست آورید،از مواد مخدر و زن های زیبا گرفته تا بز کوهی»!

این توصیف گراهام گرین از هاوانای باتیستا مرا به یاد فضای فعلی جمهوری اسلامی می اندازد!

علیرغم ایرادات بزرگی که بر فیدل کاسترو وارد است شاخص های توسعه ی کوبا را پنجاه سال پس از این انقلاب مسلحانه بر اساس«کتاب سال بریتکانیکا،2003 و سالنامه ی آماری فیشر،2003» در مقایسه با ایران و دو همسایه ی نزدیک کوبا –که از نظر تراکم جمعیتی در حد وسط بین آن دو قرار دارد-می آورم تا مشخص شود که انقلاب های چریکی لزوما نتیجه ی نامطلوبی ندارند.


ایران
کوبا
هندوراس
هائیتی

68.3
73.8
67.9
47.5
مرد
امید به زندگی(سال)
زن
71.5
78.3
72.1
51.1
1680
1700
860
510
سرانه تولید ناخالص ملی
(دلار)
73.4%
95.7%
72.7%
45%
میزان باسوادی
26.2%
3%
18.8%
20.3%
نرخ تورم
15%
5.7%
3.7%
70%
میزان بیکاری
39.7
101.6
58.3
254.5
تراکم جمعیت
(نفر در کیلومترمربع)
98
55
116
146
شاخص توسعه انسانی
 
منبع اطلاعات :
1-شناسنامه ی کشورهای جهان : موسسه ی جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی،1382
2-چه گوارا،زندگی انقلابی : نشر چشمه،1387

 

۱۳۹۱ آبان ۱۲, جمعه

حمایت از اصلاح طلبان


من با سعید حجاریان موافقم که انقلاب باید بر اساس الگوی فشار از پایین-چانه زنی از بالا صورت گیردو با تمام انتقاداتی که بر اصلاح طلبان وارد میدانم اعتقاد دارم آن ها آلترناتیو های مناسبی برای حکومت هستند و اعتقاد دارم که اصلاح طلبان هم نسبت به سال 76 رشد کرده اند و بسیاری از نقاط ضعف تفکر و رفتارشان را اصلاح کرده اند.بنابراین این تیم را به عنوان یک آلترناتیو برای"چانه زنی از بالا"مناسب میدانم.

پس در یک لایه از فعالیت، حمایت از همین اصلاح طلبان سبز را پیشنهاد میکنم.اما اگر "فشار از پایین"وجود نداشته باشد حاکمیت حاضر به مذاکره و مصالحه با اصلاح طلبان نخواهد بود.حاکمیت باید بر سر دو راهی سرنگونی یا مصالحه قرار داشته باشد که حاضر به مذاکره و مصالحه شود.جاده ی سرنگونی رژیم را یا از طریق تظاهرات خیابانی و اعتصاب گسترده باید ایجاد کرد،یا از طریق مبارزه ی مسلحانه و یا هر دو.

بنابراین من این مسیر ها را مکمل هم میدانم:حمایت از اصلاح طلبان سبز،تظاهرات خیابانی،اعتصاب گسترده،جنگ چریکی