۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

بررسي يك فاجعه ملي با نگاه روانشناسي

ژاك لاكان-روانكاو فرانسوي-روان انساني را شامل سه بخش مي داند:
غريزه حيواني ، زبان و تاريخ.
در باب غريزه حيواني (كه فرويد آن را Instinct  مي ناميد و كرچمر آن را Temperament )در فرصتي ديگر برايتان خواهم نگاشت اما اين روزها پرداختن به اجزاي غير بيولوژيك برايم مهمتر است چرا كه قطعا در سي سال اخير ژن و بيولوژي مردم اين كشور تغيير نكرده است اما اتفاقات مهمي در آن رخ داده اند:
- در اين سي سال جمعيت كشورمان 2برابر شده اما جمعيت زندانيان آن 10 برابر شده !!
- در اين سي سال جمعيت كشورمان 2 برابر شده اما آمار مرگ و مير اعتياد 30 برابر شده !!
- كشور ما اكنون رتبه اول اعتياد به مواد مخدر ،رتبه اول مرگ و مير تصادفات جاده اي و رتبه اول فرار مغزها (مهاجرت نخبگان) را در جهان دارد!(جامعه شناسي خودماني-حسن نراقي)
- آمار زندانيان ايران 2 برابر ميانگين جهاني است و اكنون تعداد زندانيان ايران 3 برابر ظرفيت زندانهاي كشور است !(گزارش وزير دادگستري و مدير كل توسعه زندانهاي كشور)
- ايران پس از چين رتبه اول اعدام در جهان و رتبه اول تعداد روزنامه نگاران زندانی را دارد ! ( گزارش كميته حقوق بشر سازمان ملل )
چرا چنين شده است ؟!
اگر غريزه و مزاج ما تغيير چشمگيري نكرده است ( چرا كه قاعدتاً تغييرات بيولوژيك در طول هزاران سال واقع مي شوند نه چند دهه ) پس بايد در " زبان " و " تاريخ " علت اين فاجعه را جستجو كنيم .
ژان پياژه و رشد شناختي
ژان پياژه اعتقاد دارد كه هر چه در جايي تنوع ( Diversity ) ، غنا (  Richness ) و پيچيدگي ( Complexity  ) در زمينه اطلاعات بيشتر باشد رشد شناختي بيشتر است . بنابراين " جامعه باز " – آنچنان كه كارل پوپر نام مي نهد – باعث رشد فرهنگي يك جامعه مي شود و " جامعه بسته اطلاعاتي " باعث پسرفت فرهنگي مي شود .
نمونه چنين پديده اي در چين و هونگ كونگ ديده شد . از دهه 1950 كه انقلاب كمونيستي مائو در چين پيروز شد فضاي چين فضاي " تك صدايي " و " سانسور اطلاعات " شد ( اكنون نيز عليرغم تحولات اقتصادي هنوز چين بصورت تك حزبي اداره مي شود و سانسور اطلاعات و فيلتر شدن اينترنت در آن ادامه دارد ! )
در همين حال قرارداد بين چين و انگلستان باعث شد كه بندر هونگ كونگ تا سال 2000 ميلادي خارج از حاكميت مائوئيزم باقي بماند . نتيجه اين شد كه چند دهه پس از آن اميد به زندگي ( طول عمر مورد انتظار ) در هونگ كونگ ( همان ژنتيك چيني ها ) نزديك به 10 سال بالاتر از چين باشد . ( كتاب مديريت استراتژيك – فرد ديويد ) و رتبه هوش ( IQ  ) هونگ كونگي ها در جهان اول و رتبه چيني ها درجهان هشتم باشد ! ( اين رتبه بندي را در سايت ويكي پديا مي توانيد ملاحظه كنيد . در ضمن در اين رتبه بندي ايرانيان رتبه شصتم جهان را دارند ! )
جامعه تك صدايي افرادي را تربيت مي كند كه رشد شناختي پاييني دارند و از نظر پياژه پايين بودن رشد شناختي يعني " تفكر عيني " ( Concrete  ) به جاي " تفكر انتزاعي  " ( Abstract ) .
تفكر عيني ، اقتصاد ، شعر !
عيني بودن تفكر باعث مي شود كه اين ملت تفاوت " زبان اقتصاد " و " زبان شعر و قصه " را در نيابد ! در اقتصاد دو بعلاوه دو مي شود چهار اما در شعر و قصه دو بعلاوه دو هر چه " دلبر " بخواهد مي شود :
( مرا مگو كه چوني ؟ به هر صفت كه تو خواهي ! )
ماجراي حذف يارانه ها در شرايطي كه دولت ( بر خلاف نص قانون اساسي ) تبديل به يك " كارفرماي بزرگ " شده است و سازمان برنامه و بودجه و مديريت و برنامه ريزي و شوراي  پول و اعتبار را منحل كرده است ؛ استقلال نظام بانكي را از بين برده است ، به مجلس شوراي اسلامي حاضر نيست حساب پس بدهد و بالاخره به گزارشات تخلف كه ديوان محاسبات منتشر مي سازد نيز بي اعتنا است بيشتر يك شعر و شوخي است تا يك برنامه اقتصادي ، اما " تفكر غير انتزاعي " مانع از اين است كه اكثريت مردم توان ادراك و واكنش مناسب را داشته باشند .
تفكر عيني ، تاريخ ، اسطوره
عيني بودن تفكر باعث مي شود كه ملت ما تفاوت "  تاريخ " و " اسطوره " را در نيابد !
آيين هاي اسطوره اي و داستانهاي سمبوليك ( از طي الارض كردن اولياء دين گرفته تا آب حيات در ظلمات يافتن خضر و روي آب راه رفتن شمس تبريزي ) كه بايد با عينك " نماد خواني و رمز گشايي " ( ميتولوژي و هرمنوتيك ) به آنها نگاه شود براي ملت ما به همان اندازه " تاريخي " بنظر مي رسند كه ماجراي جنبش مشروطه ، ملي شدن نفت و جنگ جهاني دوم !
نتيجه گيري
محدود ساختن " آزادي بيان " و جريان  تک صدايي اطلاعات باعث افت رشد شناختي ملي در ما شده است . " زبان " و " تاريخ " كه اجزاي انساني روان اند دچار بيماري شده اند و نتيجه آن رشد لجام گسيخته خشونت ، قانون ستيزي و تكانش گري است . ( گزارش رئيس سابق قوه قضائيه حاكي از اين است كه در كشور يك ميلياردي هندوستان در سال ، چهار ميليون پرونده قضايي تشكيل مي شود در حالي كه در كشور هفتاد ميليوني ايران در سال هشت ميليون پرونده قضايي تشكيل مي گردد ! )
راه حل
الف : در صورتي كه حاكميت اهميت موضوع را بپذيرد و در حل اين مشكل مشاركت كند راه حل هاي زير يشنهاد مي شود :
1-      آزادي بيان ، همانطور كه در قانون اساسي آمده است ، رعايت شود .
2-      حاكميت به " قانون احزاب " و " قانون شورا ها " كه فرصت " نهادينه شدن چند صدايي " را فراهم مي كنند مقيد گردد .
رعايت موارد فوق در غالب قوانين فعلي امكان پذير است و برآورده نشدن آنها رفتاري " غير قانوني " محسوب مي گردد .
ب : در صورت عدم همكاري حكومت ، نخبگان جامعه از طرق زير مي توانند جريان فاجعه آميز فرهنگي را متوقف نمايند :
1-      گسترش استفاده از اينترنت توسط اقشار مختلف جامعه ( كارگران – معلمان – كسبه – بازنشستگان )
2-      تشكيل " اتاق هاي فكر " در سطح محله ها ، شركت ها و جلسات سنتي فرهنگي
3-      گسترش آموزش " رياضي " ( زبان منزه ) و " تاريخ " ( علم تاريخ و تاريخ غير رسمي ).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر